Menu Close Menu
بگو و بگذر

کودک شو

  کودک شو

کبری سعادتی/ آزنا آنلاین- امروز ناخودآگاه کودکانی که به همراه والدین شان در خیابان در حال تردد بودند، توجهم را جلب کردند. کودکانی که پا به پای والدین خود به این طرف و آن طرف خیابان کشیده می شدند یا در زمان مکالمه والدین خود با کسانی که می توانست دوست، آشنا، فامیل و رهگذر باشد، ایستاده بودند به تماشا. کودکانی که قدشان اغلب تا زانوی بزرگسالان خود می رسید. در ذهنم جرقه خورد که آنها چه می بینند و از این دنیا چه می دانند؟! در حال عبور از خیابان فقط جفت پاها را می بینند و شاید نگاه شان به کفش های مختلف و رنگی دوخته شود! یعنی در یک روز و ساعاتی که پدر و مادر خود را همراهی می کنند چند جفت کفش دیده اند. انگار دنیا برای شان از کفش ها و قدم های عابران کلوزآپ گرفته بود و با صورت ها کاری نداشتند. قامت کوچک شان که تماشایی است اما کاش حواس هر پدر و مادری باشد که قدم های کوچک آنها را با سرعت گام های خود نسنجند چرا که بعضی از کودکان کشیده می شدند به سمت مقصدی که دست های مادر یا پدر او را با قدم های خود همگام می کرد. گاهی گردن کج می کردند و نگاه از پایین به بالا به صورت همراهان و عابران می دوختند. یک لحظه آرزو کردم کاش می توانستم ذهن آنها را بخوانم و وارد دنیای کودکانه شان شوم اما چه می شود کرد کتاب زندگی را فقط یک بار می توان از اول به آخر خواند و هرگز نمی توانی به عقب برگردی و بازخوانی کنی... با کودکان خود کودکانه راه بیاییم و از میان دنیای رنگی آنها ساده عبور نکنیم. اینقدر شتاب برای چیست؟! روزمرگی های عجله ای خود را به کودکان اجبار نکنیم.

اشتراک گذاری
ثبت دیدگـاه
Captcha
دیدگاه های کاربران